موقعك الحالي:صفحة رئيسية>المنتجات
فرهنگ فارسی معین. نمایش تصویر. معنی. پاره پاره. پخش صوت. معنی 1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم . انگلیسی ragged, dilapidated, scrappy, torn to pieces, fragmentary, fragmental, in pieces. عربی ...
Read MoreTranslation of "پاره کردن" into English . tear, lacerate, pull are the top translations of "پاره کردن" into English. Sample translated sentence: بعد باز در اتاق بشتاب دوید هرچه دید پاره کرد یا شکست. ↔
Read Moreلت لت کردن : چون هرون از خوارزم برفت دوازده غلام که کشتن وی را ساخته بودند بر چهارفرسنگی از شهر که فرود خواست آمد شمشیر و ناچخ و دبّوس در نهادند و آن سگ کافر نعمت را پاره پاره کردند.
Read Moreبرای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. ... پاره پاره کردن. 1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن .
Read Moreمعنی پاره پاره کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
Read Moreترجمه و معادل کلمه «پاره کردن» به زبان انگلیسی به همراه تلفظ آنلاین توضیحات و مثال. 1 - to tear (فعل) 2 - to split (فعل)
Read Moreلت لت کردن : چون هرون از خوارزم برفت دوازده غلام که کشتن وی را ساخته بودند بر چهارفرسنگی از شهر که فرود خواست آمد شمشیر و ناچخ و دبّوس در نهادند و آن سگ کافر نعمت را پاره پاره کردند.(تاریخ بیهقی ).
Read Moreمعنی پاره پاره کردن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
Read Moreترجمه "پاره کردن" به انگلیسی . tear, lacerate, pull بهترین ترجمه های "پاره کردن" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: بعد باز در اتاق بشتاب دوید هرچه دید پاره کرد یا شکست. ↔ Then he went around the house again
Read More۵. [قدیمی] رشوه؛ رشوت: ︎ هرآنجا که پاره شد از در درون / شود استواری ز روزن برون (عنصری: ۳۶۰). پارهپاره: ‹پارهپار، پارپار›. ۱. تکهتکه؛ لَختلَخت. ۲. ریشریش. ۳. جامه یا پارچه یا چیز دیگر که ...
Read Moreالصين -تشنغ تشو -المنطقة الوطنية للتنمية الصناعية للتكنولوجيا المتطورة، جادة العلوم رقم 169.